.

.

باران طوفانی شدیدی چند روز پیش زد و در خت لیمو تکان های شدید می خورد ، در اواسط صبح .

عباس دیروز رفت و مرخصی من هم چند روز دیگر تمام می شود . 

لباس سیاه و ایستادن کنار درختچه ای و در حال انتظار بودن ؛

در ، رفتن ، یک سال . 


 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد