.

.

.

مرگ در کنار تو پرسه می‌زند؛
و بوی تنت غریزه‌اش را بیدار می‌کند.

 بگو، که مرگ،
 از کدامین فاصله، چمباتمه می‌زند و خیره در تو می‌شود؟

بگو، 
بگو که مرگ، غریبه نیست و پیشتر
هُرم نفسهایش به صورتت خورده است.


انسانهایی که دور هم جمع می‌شوند و شادی می‌کنند، غمگین کننده‌اند. 

اولین حقوق کارمندی را دریافت کردم. چه روزگاری دارد می‌گذرد.