هر چند وقت یکبار، آمار بازدید وبلاگ به طرز عجیبی بالا میرود. بازدید امروز ۴۵۶ تا بوده است.
احتمالا طرف درست میگفت که این از شگردهای بلاگاسکای برای ترغیب تو به بارگذاری مطلب جدید است (حیفم میآید "نوشتن" را به کار ببرم).
از تصویر خودم توی آینه عکس گرفتهام؛ سه مرتبه از حقیقت دورترم.
حدی که برای هر امری در نظر گرفتهام، قریبالوقوع است؛ و زود به آن میرسم. به همین علت است که مدام در زیر و رو شدنم. و عجیب نیست که از این جمله که در جایی خواندهام خوشم آمده: "خواستار نصیب ناچیزی هستم".
مثلا اگر شاعری، دارای اشعاری با نازلترین سطوح ادبی_فکری، صد شعر بگوید یا دویست شعر، احتمالا نشود شعر خوبی تویشان پیدا کرد. ولی اگر مثلا پانصد شعر داشته باشد، قطعا شعری عالی در آن صفحات پیدا خواهیم کرد، و هنگامی که قرار است درباره توانایی شگفتانگیز شعرسراییاش صحبت کنیم، آن را مثال خواهیم زد و همان را هم احتمالا روی سنگ قبرش خواهیم نوشت، و یا اگر ما بدرقهکنندگان متوجه بشویم آن شعر را بر روی مزارش ننوشتهاند، آشفته خواهیم شد و مسببین این مسئله را مواخذه خواهیمکرد و افسوس خواهیم خورد.