چه میکنی و چه کرده ای؟
بی گمان اینجا بحث آنچه می گاییم و آنچه گاییده ایم نیست که بحث از دستاورد زندگی بی ارزشمان است. یک روز که تلخی بر تو غلبه کرده است و آهسته ای و ساکت و نظاره گر اعمال ادمیان هستی(به گونه ای که انگار خودت جزو انها نیستی)با خودت بگو که چه میکنی و چه کرده ای؟ تا بدانی که چه مزخرف بوده ای تو و چه مزخرف بوده است جهان. تو کیستی؟ سعادتمند کسی که توانست خودش را تعریف کند. که ما بی هویتان جهانیم و روانه می شویم برای انفصال از زندگی و اتصال به مرگ. مرگی که خواهد آمد. همین فردا...همین فردا ها... همین فرداها...
به انگشت عصا پیری اشارت می کند هردم
که مرگ اینجاست، یا اینجاست، یا اینجا
"بیدل"