.

.

بهار می گذرد؛دادگسترا، دریاب/ حافظ

چه میکنی و چه کرده ای؟

بی گمان اینجا بحث آنچه می گاییم و آنچه گاییده ایم نیست که بحث از دستاورد زندگی بی ارزشمان است. یک روز که تلخی بر تو غلبه کرده است و آهسته ای و ساکت و نظاره گر اعمال ادمیان هستی(به گونه ای که انگار خودت  جزو انها نیستی)با خودت بگو که چه میکنی و چه کرده ای؟ تا بدانی که چه مزخرف بوده ای تو و  چه مزخرف بوده است جهان. تو کیستی؟ سعادتمند کسی که توانست خودش را تعریف کند.  که ما بی هویتان جهانیم و روانه می شویم برای انفصال از زندگی و اتصال به مرگ.  مرگی که خواهد آمد.  همین فردا...همین فردا ها... همین فرداها...

به انگشت عصا پیری اشارت می کند هردم

که مرگ اینجاست، یا اینجاست، یا اینجا

"بیدل"


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد