به درک که اگر دژبان باشم می توانم بروم زیر کولر و دو ظهر دیگر بیکار می شوم تا فردا صبح.
خوشا نگهبانی و آن سکوت دلربایش. و آن خاموشی ژرفش. و آن اندوه دلنشینش. تو چه می دانی که من چه لذتی می برم از نگهبانی دادن.
دوبار به فرمانده گفتم میخواهم دژبانی را تحویل بدهم و نگهبان بشوم بالاخره امروزگفت پس فردا (یا فردا؟)نگهبانت میکنم. خوشحال شدم. خیلی.