پایین آمدن از پلهها و رد کردن هر پاگرد، احساس دستنیافتنیتر شدن، تصور اینکه کارمند آنجا برای در میان گذاشتن مسئلهای سطحی، به دنبالم بیاید و با دیدن اولین پاگرد یا حداکثر پاگرد دوم، متوجه عدم حضور من شود و برگردد، و تصور اینکه در حین برگشتن او، در حال رد شدن از راهرو هستم و او اگر پلههای بعد از پاگرد دوم (دوم از بالا، اول از پایین) را هم رد میکرد میتوانست مرا در راهرو ببیند و مسئلهاش را بیان کند.