.

.

هردفعه که می‌روند توی شهر، مدام اصرار می‌کنند که همراهشان بروم. امتناع می‌کنم و از این ممانعت لذت می‌برم. اما این امتناع دارد عجیب و غریب می‌شود.  تا می‌گویند که همراهشان شوم، سفت و قاطع می‌گویم نمی‌آیم. یا باید همراهشان بروم، یا اینکه شل‌‌ و ول‌تر امتناعم را ادا کنم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد