وقتی فهمیدم گوشی را جا گذاشتهام سریع سمت جایی که نشسته بودیم دویدم. و در مسیر دویدن مدام به این فکر میکردم که در آن گوشی چه چیزها هست که نمیخواهم از دستشان بدهم. و میترسم از دستشان بدهم. و از اینکه داراییام این چنین مضطربم میکند، میترسم.
مثل طفلی، به سهم غمناکم فکر میکنم و پف میشوم از اندوه.
چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 17:27