... همهچیز را بر خودم سختتر بگیرم. همهچیز به دستآوردنش سخت باشد، جوری سخت باشد که موجب شود متنفر شوم، و سهطلاقهاش کنم. میخواهم زاهد بشوم. میخواهم تنفرم از همهچیز بیشتر بشود. شاید از پسِ این تنفر، استغنا بیرون بیاید. کاش در صومعه یا خانقاهی زندگیام را بسر میبردم.
جملات پیشین را چند روز پیش نوشتهام و حالا چندان تمایلی برای اینگونه بودن ندارم.
چه شکوهی دارد تبختر، متبختر بودن. و چه ظاهر ناهمواری دارد این کلمه.
آره، ظاهرش یهجوریه. انگار وسط راه نظرش برگشته.
آره انگار