.

.

دیروز صبح، در جاده بیرون شهر، موتورسواری خلاف جهت می‌آمد. نزدیک شد، عمدا راهم را کج نکردم، دیدم که با حالتی خجل و فروتن دستش را تکان داد که یعنی بروم آن‌طرفتر. یحتمل از کارگران باغهای همان نواحی بود. 
چه جسارت بیهوده‌ای بود. تقریبا تا پایان روز، کمی از این بابت ناراحت بودم. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد