.

.

مرد،  دستها روی فرمان موتور؛ زن، روی تَرک نشسته؛ پسری میان آن دو. پسرک چقدر کوچک بود، دو ساله، سه ساله ... با اولین تماشای این منظره، نخست مرد و زن را می‌دیدی، بعدتر به انسانی _با جثه‌ای کوچک_ میان آن دو متوجه می‌شدی. تنش در بین این دو پیکر عظیم  گم شده بود. احاطه‌اش کرده‌ بودند، مثل حصار. انسان اول‌بار در حصار پدر و مادرش چلانده می‌شوند، چروک می‌شود. شاید این تصویر چنین القا می‌کرد؛ هرچند حالا ردی از تصویر این سه نفر که پشت چراغ قرمز ایستاده بودند نمانده. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد