.

.




پنجشنبه، ۸ آذر ۱۴۰۱

یک نفر دیگر هم از اتاق ما نرفته است خانه.  اگر او نبود بیشتر توی اتاق می‌ماندم. ولی دریغ که چنین نشد. از کسانی است که رهاشان کرده‌ام؛ از همانها که زمانی با هم صمیمی بودیم و حالا حوصله‌شان‌را ندارم.  با هرکس که صمیمی شده‌ام فقط چند ماه طول کشیده است. بعد از طرف ملول شده‌ام و ردش کرده‌ام. با زنگ نزدن، با جواب ندادن، با سکوت. کسی که محقق فلسفه بود و ماهها برایم از فلسفه حرف می‌زد را رد کردم و حالا این هم اتاقی که در این دو سه ماه با هم صمیمی شده بودیم، حالم را بهم می‌زند. می‌ترسم در روابط عاشقانه‌ هم به همین مشکل بربخورم. ولی این روابط کو؟

برنج گرم با گوجه و نصف نان و دوغ خورده‌ام. حالا سنگینم. خوابم می‌آید.

الان برگشتم به اتاق و دیدم طرف دارد می‌رود بیرون. خیلی خوشحال کننده بود. تک و تنها هستم و می‌خواهم بخوابم.

نظرات 3 + ارسال نظر
ریسیو جمعه 9 دی 1401 ساعت 23:26

ببین، آره خب فرق می‌کنه اما در نهایت منم. گاهی درگیر وسواس می‌شم که تفاوتی نداره کاغذ باشه یا وبلاگ. چیزی که باعث تفاوت این دوتا می‌شه به نظرم سبک نیست، فیلتریه که در یه جاهایی مثل وبلاگ، اعمال می‌کنم.

درسته.

ریسیو جمعه 9 دی 1401 ساعت 20:25

فکر نکنم باشه. بدتر مشکوک می‌شن. یه دوره می‌خواستم اول هر متن از این چرت و پرتای تبلیغاتی بنویسم که پشیمون شدم.
چون زیاد می‌نویسم و نمی‌خوام سانسور کنم. فعلا کاغذ جواب می‌ده.

عجب؛ نمیدونم.
تو هم سبک نوشتنت توی نت با توی کاغذ فرق میکنه؟ هم مضمون هم نحوه نوشتن منظورمه.

ریسیو جمعه 9 دی 1401 ساعت 15:19

جدا این همه Enter برای پنهان ماندن از چشم نامحرمان Explore بلاگ‌اسکای کارآمده؟

فکر کنم کارآمد باشه.
ادم باریک‌بینی هستی.
چرا وبلاگت باز نمیشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد